زمان تقریبی مطالعه: 12 دقیقه

بویر احمدی

بویرْ اَحْمَدی‌، یا بویراحمد،‌بزرگ‌ترین ایل از ایلات شش‌گانۀ استان‌ كهگیلویه‌ و بویراحمد، متشكل‌ از چند تیره‌ و طایفه‌ با خاستگاههای‌ گوناگون‌. بویراحمدیها در منطقۀ وسیعی‌ از نواحی‌ شمال و شرق استان‌ ــ كه‌ به‌ نام‌ همین‌ ایل‌ نام‌گذاری‌ شده‌ است‌ ــ زندگی‌ می‌كنند. 
نام ایل‌: بویر احمدیها از دیرباز خود را «بِیراحمد» می‌نامیدند و نام‌ بویراحمد یا بُوِیر احمد (نک‍ : لغت‌نامه‌ ...) را دیگران‌ به‌ این‌ ایل داده‌اند (غفاری‌، هیبت‌الله‌، 43، حاشیۀ 3؛ دربارۀ لفظ بیراحمد، نک‍ : غفاری‌، یعقوب‌، 13). گفته‌اند كه‌ بنیان‌گذار ایل‌ نیز در سنگ‌ نگاره‌ای خود را «ملكشاه بیراحمدی‌» معرفی‌ كرده‌ است‌ (صفی‌نژاد، عشایر مركزی‌... ، 213؛ نیز نک‍ : مجیدی‌، 255). 
كهن‌ترین‌ سند مكتوب‌ كه‌ در آن‌ به‌ نام‌ بویراحمد اشاره‌ شده‌، ریاض‌ الفردوس‌، نوشتۀ محمدمیرك‌ حسینی‌ در 1082ق‌ است‌ كه‌ مؤلف‌ در آن‌ ذیل‌ ناحیۀ چرام‌ بلاد شاپور از دو طایفۀ «بویراحمد اردشیری‌» و «بویراحمد عباسی‌» نام‌ برده‌ است‌ (نک‍ : افشار، 39-40). در گزارشهای وقایع دورۀ ناصری و مظفری نام ایل به صورتهای «بایرحمت‌» و «بایرحمتی‌» نیز آمده‌ است‌ (نک‍ : وقایع‌... ، 76، جم‍ ). به‌علاوه‌، می‌دانیم‌ كه‌ نام‌ یكی‌ از ایلات‌ قدیم‌ ساكن‌ در كهگیلویه «بویر» و «بویری‌» بوده‌ است‌ و خرابه‌های‌ دهی‌ هم‌ به‌ نام «بویر» در دشت‌ مور، واقع‌ در زیردوك‌ بویراحمد گرمسیر واقع‌ بود كه‌ آنجا را زیستگاه اجداد بویراحمدیها می‌دانستند (صفی‌نژاد، اطلس‌... ، 23، 34). در ریاض‌ الفردوس نیز از طایفۀ «قلندر بویری‌» نام‌ برده‌ شده‌ است‌ (نک‍ : افشار، 40). یك‌ طایفه‌ از قلندری‌ دشمن‌ زیاری‌ (یا تیرۀ الیاس‌ دشمن‌ زیاری‌، نک‍ : كیهان‌، 89) «بویری‌» (مجیدی‌، 254)، و یك‌ طایفۀ هفت‌ لنگ‌ بختیاری‌ در مالِ میر نیز «بُوِیری‌» (نک‍ : لغت‌نامه‌ ) نامیده می‌شده‌اند. برخی‌ از روستاها در كهگیلویه‌ و جنوب‌ ایران‌ به‌ نام‌ این‌ طایفه‌، «بُوِیر» یا «بُوِیری‌» و «بُوِیرات‌» نام‌ داشته‌اند (نک‍ : فسایی‌، 2 /1331، 1483، 1496، 1498، 1611؛ برای‌ بقیۀ موارد مشابه‌، نک‍ : لغت‌نامه‌ ). 

خاستگاه جغرافیایی و قومی

به گفتۀ برخی‌ از جغرافیانویسان‌ اسلامی‌، از یك‌ هزار سال‌ پیش‌ كهگیلویه ‌زیستگاه‌گروههایی‌ چادرنشین‌ بوده است‌. در سدۀ 4ق‌ /10م‌ در ناحیۀ كوهستانی‌ فارس‌ كه‌ بعداً كهگیلویه‌ نامیده‌ شد، 5 زَم‌ كُرد (ایل‌ كوچندۀ شبان‌) مسكن‌ و چراگاه‌ داشتند (لسترنج‌، .(266 ناحیۀ رِوِن‌، سردترین‌ ناحیۀ كهگیلویه‌ در میانۀ شمال‌ و شرق‌ بهبهان‌ از قدیم‌ تا اوایل‌ دورۀ اسلامی‌ ییلاق‌، یا به‌ نوشتۀ فارس‌نامه‌، «تابستان‌نشین‌» طایفۀ شبانكاره‌ بوده‌ است‌ (نک‍ : فسایی‌، 2 /1473). 
حمدالله‌ مستوفی‌ (ص‌ 540-542) و شرف‌ خان‌ بدلیسی‌ (ص‌ 47- 48) خاستگاه‌ لرهای‌ بختیاری و كهگیلویه (لر بزرگ‌) را شام‌، و آنها را اصلاً كرد نوشته‌اند. این‌ گروه‌ احتمالاً از راه‌ میافارقین‌ و آذربایجان‌ به‌ این‌ منطقه‌ آمده‌، و در آغاز سدۀ 6ق‌ در حدود اشتران‌ كوه‌ (رشته‌ كوههای‌ لرستان‌) و جلگه‌های‌ شمالی‌ آن‌ اقامت‌ گزیده‌اند. امیران‌ این‌ گروه‌ از پیش‌ از استیلای‌ مغول‌ نیمه‌ مستقل‌ بودند و با اتابكان‌ فارس‌ و خلفای بغداد ارتباط داشتند (نک‍ : اقبال‌، 587). 
حمدالله‌ مستوفی‌ (همانجا) در شرح‌ پیوستن‌ گروههای‌ مهاجر از جبل السماق‌ شام‌ به‌ اتابك‌ هزار اسف‌ لرستان‌ در 730ق‌ /1330م‌ ضمن‌ بر شمردن نام‌ طایفه‌هایی‌، از جمله‌ بختیاری‌، ممسنی‌ و لاراوی‌ (ظاهراً همان‌ لیراوی‌ است‌)، به‌ طایفۀ جاكی‌ (یكی‌ از 3 گروه‌ قومی‌ ـ ایلی‌ بزرگ‌ و قدیم‌ كهگیلویه‌) نیز اشاره‌ می‌كند. جاكی و دو گروه قومی آغاجری (ه‍ م‌) و باوی از دیرباز در سرزمین‌ كهگیلویه‌ شناخته‌ شده‌ بودند و از آنها در متون‌ جغرافیایی‌ و تاریخی‌ نیز یاد شده‌ است‌. جاكیها از مهاجران‌ لُر بودند كه‌ به‌ دو شاخۀ عمدۀ چاربنیچه‌ و لیراوی‌ تقسیم‌ می‌شدند (EI2, V /822) بویراحمد مهم‌ترین گروه ایلی از شاخۀ چاربنیچه‌ به‌ شمار می‌آمدند كه در بخش پشت «كوه گیلو» (كهگیلویه‌) می‌زیستند و قرارگاههایی‌ نیز در نواحی نزدیك بهبهان داشتند (فسایی‌، 2 /1479؛ فیلد، 223 ).


 برخی‌ ریشۀ بویراحمدیها را به‌ بومیان‌ سرزمین‌ فارس‌ كهن‌، حتى به‌ عناصر پیش‌ آریایی‌ آنجا می‌رسانند كه‌ بعدها با ایرانیان‌ ساكن‌ فارس آمیختند و در آنها تحلیل‌ رفتند ( ایرانیكا، IV /321). مینورسكی‌ نیز براساس‌ داده‌های‌ زبان‌شناختی‌ ارتباط لرهای‌ این‌ منطقه‌ را با مردم‌ فارس‌ محتمل‌ می‌داند (نک‍ : V /41, EI1). 
ایل‌ بویراحمد امروزی از اتحاد چند تیره و طایفه از خاستگاههای‌ قومی‌ متفاوت‌ شكل‌ گرفته‌ است‌؛ چنان‌كه‌ آنها را می‌توان‌ مركب‌ از گروههای‌ قومی‌ شبانكارۀ فارس‌، شول‌ لرستان‌ و شولستان‌ فارس‌، آغاجری‌، آمیزه‌ای‌ از عناصر ترك‌ ولر، باوی‌، بختیاری‌ و عشایری‌ كه‌ شاه‌ عباس صفوی‌ از آذربایجان به این منطقه‌ كوچاند، به‌ شمار آورد ( ایرانیكا، .(IV /321-322 
بنابر روایات‌ شفاهی‌، تا حدود 300 سال‌ پیش‌ ایلی‌ به‌ نام‌ بویراحمد در شهرستان‌ كنونی بویراحمد وجود نداشت‌. در آن‌ زمان‌ 3 گروه «سادات‌»، «تیرتاجی‌» و «كی‌ گیوی‌» ــ كه‌ هر یك‌ خاستگاه‌ و نیای‌ حقیقی‌ یا آرمانی‌ جدا از هم‌ داشتند ــ زندگی‌ می‌كردند. بعدها مَلِك نامی از بختیاریها با متحد كردن‌ این‌ گروهها سركردۀ آنان‌ شد و شالودۀ ایل‌ بویراحمد را ریخت‌. نیز گفته‌ شده‌ است‌ كه‌ تیر تاجیها از محل‌ تیر تاج‌ بختیاری‌ به‌ این‌ سرزمین‌ آمده‌ بودند و كی‌گیویها و سادات‌ از بومیان‌ همین‌ سرزمین‌ بودند (غفاری‌، هیبت‌الله‌، 41-43). 

تقسیمات جغرافیایی ـ سیاسی

محمد طاهرخان‌ («مَطارخان‌» به‌ گویش‌ محلی‌، نک‍ : امان‌اللهی‌، 204)، پسر هادی‌خان‌ كه‌ در 1217ق‌ كلانتری‌ ایل‌ بویراحمدی‌ را برعهده‌ داشت‌ و به‌ دست‌ صادق‌خان‌ قاجار، حاكم‌ وقت‌ كهگیلویه‌ كورشد، قلمرو خود را میان‌ پسرانش‌ تقسیم‌ كرد: بخشی‌ را كه‌ شامل‌ مناطقی‌ از بلاد شاپور می‌شد، به پسر بزرگش‌، علی محمدخان و دو فرزند دیگرش‌، و برخی‌ از نواحی‌ تل‌ خسرو و ناحیۀ رِوِن‌ را به‌ پسران‌ كوچك‌تر خود، عبدالله‌خان‌ و خدا كرم‌خان‌ سپرد (باور، 87؛ نیز نک‍ : تقوی‌ مقدم‌، 116-119). به‌این‌ ترتیب‌، در اوایل‌ سدۀ 13ق‌ واحد جغرافیایی‌ - سیاسی‌ ایل‌ به‌ دو بخش‌ بویراحمد گرمسیری‌ به‌ سرپرستی‌ علی‌ محمدخان‌، و بویراحمد سرحدی‌ یا سردسیری‌ به‌ سرپرستی‌ عبدالله‌خان‌ و خدا كرم‌خان‌ تقسیم‌ شد. دومورینی‌ كه‌ در 1329ق‌ /1911م‌ برای‌ فراهم كردن‌ نقشۀ جغرافیایی‌ به‌ كهگیلویه‌ رفته‌ بود، قلمرو این‌ دو بخش‌، و نام‌ روستاها و مركز هر یك‌ را در گزارش‌ خود آورده‌ است‌ (نک‍ : ص‌ 43). 
فسایی‌ انگیزۀ محمدطاهرخان را از تقسیم‌ قلمرو جغرافیایی‌ ایل‌ به‌ دو بخش‌ سیاسی‌ ـ اداری مجزا، پیش‌گیری از جنگ‌ و ستیز محتمل‌ میان‌ پسران خود و از هم‌ پاشیدگی‌ احتمالی‌ قدرت‌ سیاسی‌ ایل‌ دانسته‌ است‌ (2 /1482؛ نیز نک‍ : باور، همانجا). انگیزۀ این‌ تقسیم‌ هرچه‌ بود، نتیجۀ آن‌ به‌ تباهی‌ قدرت‌ اقتصادی‌ هر دو واحد جدید بویراحمد، به رهبری برادران رقیب‌، و شكل‌گیری‌ دشمنیهای‌ دیرینه‌ و بروز آن‌ به‌ صورت‌ جنگ‌، تاخت‌ و تاز، تجاوز و قتل‌ و غارت‌ انجامید (فاضل‌، «پایه‌ها...»، .(44 
بویراحمد سردسیر به‌ مراتب‌ بزرگ‌تر از بویراحمد گرمسیر و آشكارا مسلط بر منطقه‌ بود. در واقع‌ بویراحمد سردسیر از نیرومندترین واحدهای‌ سیاسی‌ عشیره‌ای‌ بود كه‌ در برابر حكومت‌ ایالتی‌ و امنیت‌ ایلها و طایفه‌های‌ همسایه‌ و كاروانهایی‌ كه‌ از حوالی‌ آن‌ منطقه‌ می‌گذشتند، تهدید دائم‌ به‌ شمار می‌رفت‌ (لفلر، «نظم‌...»، .(147 
تا دهۀ سوم سدۀ 14ق جنگ و خون‌ریزی میان گروههای‌ رقیب‌، در بویراحمد سردسیر ادامه‌ داشت‌. سرانجام‌ نصیرخان‌ بختیاری‌، معروف‌ به‌ سردار جنگ‌ در 1325 /1907م‌ با همراهی‌ شماری‌ از خانها و بزرگان‌ بویراحمدی‌ و بختیاری پادرمیانی‌ كرد و با تقسیم‌ قلمرو جغرافیایی‌ بویراحمد سردسیر میان‌ دو دستۀ متخاصم‌، به‌ درگیریها پایان‌ داد. پس‌ از آن‌ قلمرو دو گروه‌ به‌ دو بخش‌ علیا و سفلا تقسیم‌، و مرزی‌ میان دو بخش‌، معروف‌ به‌ مرز «بَهرسردار جنگی‌» تعیین‌ شد. بخش بالای مرز، یعنی بویراحمد علیا به‌ فرزندان‌ كریم‌خان‌، و بخش‌ پایین‌ مرز، بویراحمد سفلا به‌ شكرالله‌ خان‌، فرزند هادی‌خان‌ سپرده‌ شد (باور، 98؛ قس‌: لفلر، همان‌، 164؛ امان‌اللهی‌، همانجا؛ تقوی‌ مقدم‌، 270). 
برخی‌ تاریخ‌ تقسیم‌ بخش‌ بویراحمد سرحدی‌ را پس‌ از ورود قوای‌ متفقین‌ به‌ ایران در جنگ جهانی دوم‌، در 1320ش‌، و به‌ سبب‌ جیره‌بندی‌ قند و شكر میان‌ عشایر بویراحمد و دریافت‌ سهمیه‌ از دو شهرستان‌ كازرون‌ از توابع فارس، و بهبهان‌ از توابع‌ خوزستان‌ دانسته‌اند (صفی‌نژاد، اطلس‌، 21-22). اما این‌ روایت‌ نمی‌تواند درست‌ باشد، زیرا هیچ‌ یك‌ از منابع‌ تاریخی‌ كتبی‌ و شفاهی‌ و گزارشهای پژوهشی میدانی، از‌جمله پژوهشهای‌ مؤلف‌ آن‌ را تأیید نمی‌كنند (نک‍ : باور، لفلر، امان‌اللهی‌، همانجاها). صفی‌نژاد تاریخ‌ این تقسیم‌بندی را در كتاب عشایر مركزی‌ ایران‌ (ص‌ 238) اصلاح‌ كرده‌، لیكن‌ به‌ اشتباه‌ سال‌ 1332ق‌ نوشته‌ است‌. در نتیجۀ این‌ تقسیم‌بندی‌، 3 واحد سیاسی‌ ـ اداری‌ در درون‌ ایل‌ بویراحمد پدید آمد كه‌ در هر كدام‌ یك‌خان‌ بر تیره‌ها و طایفه‌های‌ قلمرو خود فرمان‌ می‌راند. خانها نیز با یكدیگر رقابت‌ و درگیری‌ داشتند (فاضل‌، همانجا). 
بخش‌ بویراحمد سفلا دارای‌ 15 واحد جغرافیایی‌ مستقل‌ در دو منطقۀ سردسیر و گرمسیر است‌. منطقۀ سردسیری‌ با 9 واحد در مشرق‌، شمال‌ و مركز، و منطقۀ گرمسیری‌ با 6 واحد در جنوب‌ غربی‌ بخش‌ قرار دارند. منطقۀ سردسیری‌ سراسر كوهستانی‌ است‌ و جنگل‌ و آب‌ فراوان‌ دارد. از آبادیهای‌ معروف‌ و مهم‌ آن‌ سی‌ سخت‌، جوكار و مارگون‌ را می‌توان‌ نام‌ برد. سرفاریاب‌ و لوداب‌ دو واحد جغرافیایی پر آب منطقۀ گرمسیری‌، و دهدشت‌ مشهورترین‌ واحد تاریخی و گرم‌ترین نقاط آن است (صفی‌نژاد، اطلس‌، 24- 28). 
بخش‌ بویراحمد علیا در مشرق‌ كهگیلویه‌ واقع‌ شده‌، و سراسر آن‌ منطقۀ سردسیری است‌. این بخش دارای‌ 4 واحد سر رود، دشت‌ روم‌، سفیدار، جلیل و بابكان‌ است‌ كه‌ با دیواره‌های‌ كوهستانی‌ از یكدیگر جدا می‌شوند (همان‌، 29-31). مركز بویراحمد علیا تا 1311ش‌ قلعۀ تل‌خسرو، و از آن‌ تاریخ‌ تا 1323ش‌ شهر نوساز تل‌ خسرو بود. در این‌ سال‌ شهر تل‌ خسرو متروك‌ و تخریب‌ گردید. از 1344ش‌ شهر نوساز یاسوج‌ مركز بویراحمد علیا شد (قدیمی‌، 41-42؛ گزارش‌... ، 11). 
بویراحمد گرمسیر در جنوب‌ منطقۀ گرمسیری‌ ایل‌ چرام‌ و ناحیۀ دهدشت‌ بویراحمد سفلا و در مغرب‌ و شمال‌ سراسر منطقۀ بابویی‌ و مشرق‌ حومۀ بهبهان‌ گسترده‌ شده‌ است‌. رشته‌ كوه‌ دیل‌ این‌ منطقه‌ را به‌ دو بخش‌ پشت‌ دوك‌، دارای‌ 3 واحد جغرافیایی‌، و زیر دوك‌، دارای 4 واحد جغرافیایی تقسیم می‌كند. آرو، زیستگاه‌ طایفه‌های‌ قدیمی‌ منطقه در پشت دوك، و دشت‌ مور، منطقۀ اصلی‌ گرمسیری‌ اجداد بویراحمدیها در زیر دوك‌ قرار دارد (صفی‌نژاد، همان‌، 33-34). 
پراكندگی‌ تیره‌ها و طایفه‌ها: ایل بزرگ‌ بویراحمد از شمار بسیاری‌ تیره‌، طایفه‌ و اولاد تشكیل‌ شده‌ است‌ كه‌ در گسترۀ جغرافیایی‌ ـ سیاسی‌ بویراحمد سردسیر (سفلا و علیا) و بویراحمد گرمسیر پراكنده بودند. در بویراحمد سردسیر سفلا 5 تیرۀ سادات‌، كی‌گیوی‌ یا قایدگیوی‌، آغه‌ای‌ (آقایی‌)، تامرادی‌ و دشت‌ موری‌، نیز چند طایفۀ وابستۀ دیگر، از جمله‌ طایفۀ بزرگ‌ سی‌سختی‌ زندگی می‌كردند. تیرۀ تا مرادی بزرگ‌ترین تیره‌ها، و بخش‌ بزرگی‌ از منطقه‌ در قلمرو این‌ تیره‌ بود. پس‌ از آن‌، تیرۀ دشت‌ موری‌ منتسب‌ به‌ ناحیۀ دشت‌ مور، واقع‌ در زیردوك‌ بویراحمد گرمسیر، بزرگ‌ترین آنها به شمار می‌رفت ( جمعیت‌... ، 58؛ نیز نک‍ : صفی‌نژاد، اطلس، 23؛ دربارۀ مشخصات طایفه‌ها، اولادها، جمعیت‌ و زیستگاههای‌ گرمسیری‌ و سردسیری‌ خاص‌ هر یك‌ از این‌ تیره‌ها و طایفه‌های مستقل‌، نک‍ : جمعیت‌، 60 -150؛ امان‌اللهی‌، 207-209). 
در منطقۀ بویراحمد سردسیر علیا تیره‌های‌ تیر تاجی‌ یا نگین‌ تاجی‌، سادات‌، كی‌گیوی، آقایی و چند طایفۀ وابستۀ دیگر زندگی‌ می‌كردند ( جمعیت‌،154، نیز دربارۀ مشخصات‌ كامل‌ هر یك‌، نک‍ : 156-196؛ امان‌اللهی‌، 206). 
در منطقۀ بویراحمد گرمسیر تیره‌ها و طایفه‌های آرویی، گشتاسب‌ یا گشتاسی‌، تاس‌ یا طاس‌ احمدی‌، جلیل‌، تالیشهی‌ یا طالیشاهی‌، اولاد میرزایی‌، برافتاوی‌ یا برآفتابی‌، باتولی‌، اَسپری‌، مارینی‌ یا مالینی‌، دیلی‌، سادات‌ و عربها می‌زیستند ( جمعیت‌، 199، نیز دربارۀ مشخصات‌ كامل‌ هر یك‌، نک‍ : 200-212؛ امان‌اللهی‌، 209). 
بویراحمدیها بجز مناطق سه‌گانۀ یاد شده‌ به‌ بخشهایی‌ از منطقۀ گرمسیر ایل‌ بابویی‌ و سردسیر و گرمسیر ایل‌ چرام‌، و منطقۀ رستم‌ ممسنی‌ نیز رفته‌ بودند و در آنجاها می‌زیستند. 

ساختار اجتماعی‌

1. رده‌بندی

ساختار ایل‌ بویراحمد مانند بیشتر ایلات‌ ایران‌ بر یك‌ نظام‌ سنتی‌ رده‌بندی‌ یا شاخه‌بندی‌ نهاده‌ شده‌ بود. در میان‌ اعضای هر رده یك نوع رابطۀ ساختی و كاركردی براساس پیوندهای‌ خویشاوندی، اقتصادی‌ و ویژگیهای بوم‌ زیستی‌ برقرار بود (بلوكباشی‌، جامعه‌... ، 73). این نوع‌ تقسیم‌بندی‌ را فردریك‌ بارث‌ برآیند خصیصۀ نظام‌ خویشاوندی‌ تك‌ خطی‌ مبتنی‌ بر خط پدر تباری‌ یا صُلبی‌ می‌داند (ص‌ 3)؛ به‌ این‌ معنا كه‌ یك‌ گروه‌ نسبی‌ با نیای‌ پدری‌ مشترك‌ به‌ رده‌هایی‌ تقسیم‌ می‌شوند كه‌ اعضای‌ هر رده‌ نسب‌ از یكی‌ از پسران‌ نیای‌ مشترك‌ خود دارند (نیز نک‍ : بلوكباشی‌، همانجا). 
در رده‌بندی‌ ایل‌ بویراحمد، از بزرگ‌ترین تا كوچك‌ترین‌ رده‌، 5 ردۀ ایل‌، تیره، طایفه، اولاد یا تش و حونه (خانه‌: خانوادۀ گسترده‌) شناخته‌ شده‌ بود. خود بویراحمدیها اصطلاح‌ تیره‌ را اصلاً به‌ كار نمی‌بردند و اصطلاحهای‌ ایل‌ و طایفه را نیز كمتر به‌ كار می‌بردند. آنها معمولاً اولاد یا تش‌ را به‌ جای تیره‌ و طایفه‌ به‌ كار می‌بردند (غفاری‌، هیبت‌الله‌، 48، حاشیۀ 1). 
اعضای‌ هر یك‌ از رده‌های‌ پایین‌ ایل‌ مانند اولاد یا تش‌ و حونه‌ با یكدیگر قرابت‌ نسبی‌ حقیقی‌ دارند و خط تباری‌ آنها از سوی‌ پدر به‌ یك‌ نیای‌ مشترك‌ِ مشخص‌ می‌رسد؛ درصورتی‌ كه‌ اعضای‌ تیره‌ و طایفه‌، معمولاً با یكدیگر قرابت‌ آرمانی‌ دارند و خط تباری‌ آنها به‌ یك‌ نیای‌ افسانه‌ای‌ یا تصوری‌ می‌رسد (همو، 49، 65، 69، 71؛ برای ترازه‌های رده‌بندی سازمانی‌ ایل‌ بویراحمد، نک‍ : فاضل‌، «پایه‌ها»، .(35-36 هر یك‌ از اولادها و حونه‌ها به‌ نام‌ بنیان‌گذار آن‌ نامیده‌ می‌شوند و اعضای‌ هر كدام‌، برادرها و عموزادگان یكدیگر به شمار می‌روند و همدیگر را «كَكا» (= كاكا: برادر) و «وَیه‌» (= دایه‌: خواهر) می‌نامند. حونه‌ در سازمان‌ ایل‌ بویراحمد كوچك‌ترین‌ واحد متشكل از یك‌ خانوادۀ گسترده‌ است‌ كه‌ معمولاً چند خانوار را در برمی‌گیرد (غفاری‌، هیبت‌الله‌، 65، 68 -69، 71؛ برای‌ نمونۀ رده‌بندی‌ در تیرۀ «نگین‌ تاجی‌» از ایل‌ بویراحمد، نک‍ : صفی‌نژاد، عشایر مركزی‌، 483-490). 
در ساختار رده‌بندی‌ ایل‌ رده‌ای‌ دیگر به‌ نام «آوادی‌» (آبادی‌) یا مال‌ وجود دارد كه تنها ردۀ اجتماعی‌ ـ اقتصادی‌ عینی‌ و ملموس‌ در ایل‌ به‌ شمار می‌رود. هر آبادی‌ یا مال‌ از چند تا چندین‌ بُهون‌ (چادر) یا خانوار گله‌دار برآمده از یك‌ گروه‌ نسبی‌ و سببی‌ (اولاد) به‌ هنگام‌ كوچهای‌ فصلی‌ تشكیل‌ می‌شود و هر سال‌ شمار چادرها و اعضای‌ آن‌ ممكن‌ است‌ تغییر كند. هر مال‌ برای‌ چرای‌ گلۀ مشترك‌ خود در منزلگاههای‌ معینی‌ در مسیر كوچ‌ اردو می‌زند (نک‍ : ه‍ د، 10 /679 -680، 682؛ نیز نک‍ : بلوكباشی‌، همان‌، 73-74؛ قس‌: گزارش‌، 29-31). 
در گذشته دو نوع‌ مال، یكی «مال‌ خان‌» و دیگر «مال‌ ایلیاتی‌» در جامعۀ بویراحمد وجود داشت‌. مال‌ خان‌ واحدی‌ بزرگ‌ و در برگیرندۀ خانوارخان‌ و بستگان‌ نسبی‌ و سببی‌ و برخی‌ از ریش‌ سفیدان‌، میرزاها، تفنگچیان‌ و خدمۀ او بود. این‌ مال‌ نقش‌ ستاد سیاسی‌ - اداری‌ عشایر كوچنده‌ و یكجانشین‌ و مسئولیت‌ توزیع‌ و واگذاری‌ مراتع‌ به‌ مالهای‌ ایلیاتی‌ را داشت‌. مال‌ ایلیاتی‌ به‌ مالهای‌ عشایر كوچنده‌ اطلاق‌ می‌شد و هر یك‌ 4 تا 15 سیاه‌ چادر را در برمی‌گرفت‌. در رأس‌ مال‌خان‌، خان‌، و در رأس‌ هر مال‌ ایلیاتی‌، یك‌ ریش‌ سفید از برگزیدگان‌ خانواده‌های‌ مال‌ قرار داشت‌ (غفاری‌، هیبت‌الله‌، 120-122؛ برای‌ اطلاع‌ بیشتر دربارۀ ساختار مال‌ و نحوۀ كوچ‌ و مقررات‌ مربوط به‌ اردو زدن‌ و چرای‌ دام‌، نک‍ : حسینی‌ كازرونی‌، 63 -101). 

 

صفحه 1 از3
آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.